ژان دو باری؛ فیلمی تاریخی درام به نویسندگی و کارگردانی مایوین است که خود او و جانی دپ در نقش اصلی حضور دارند. داستان به مادام دو باری می‌پردازد که از هوش و جذابیت خود برای صعود به مدارج ترقی در جامعه استفاده می‌کند. او محبوب پادشاه لوئی پانزدهم می‌شود. این دو عاشق یکدیگر می‌شوند و برخلاف اصول و شایستگی، دو بری به ورسای نقل مکان می‌کند که ورود او به آن‌جا باعث رسوایی دربار می‌شود…

لویاتان؛ فیلمی‌ تحسین شده درام ساخته آندری زویاگینتسف است. نیکولای مکانیکی است که خود را درگیر جنگی حقوقی با فرد قدرتمند شهر کرده است و این موضوع می‌تواند باعث از دست دادن خانه و زمینش شود…

تبعید، فیلمی درام به کارگردانی آندری زویاگینتسف است. سفر به حومه روستایی، واقعیتی تاریک و شوم را برای یک خانواده شهری به ارمغان می آورد…

همسر چایکوفسکی؛ فیلمی بیوگرافی درام به کارگردانی کریل سربرنیکوف است. بخشی از زندگی پیوتر ایلیچ چایکوفسکی، یکی از مشهورترین آهنگسازان تاریخ روسیه و همسر او را به تصویر می‌کشد. چایکوفسکی همواره به خاطر ملودی‌های خوش‌آهنگ و موزون، هارمونی قوی و ارکستراسیون متنوع و زیبا و موسیقی عام‌پسندش مورد تحسین قرار گرفته است اما در زندگی این هنرمند نقاط تاریکی نیز وجود دارد…

باز کردن مشت ها؛ فیلمی درام به کارگردانی کیرا کوفالنکو است. داستان درباره آدا، یک دختر از قومیتی ایرانی اهل رشته‌کوه قفقاز به نام اوستیا است که می‌خواهد از زندگی خود در اوستیای شمالی-آلانیا روسیه فرار کند…

روزگاری در بیابان؛ فیلمی جنگی به کارگردانی آندری کرافچوک است. داستان نیروهای نظامی روسیه و ارتش عربی سوریه در تلاش برای پس گرفتن شهر تدمر سوریه (در نزدیکی خرابه‌های شهر باستانی پالمیرا) از دست داعش است…

تب پتروف؛ فیلمی جنایی کمدی درام به کارگردانی کریل سربرنیکوف است. پتروف یک مکانیک خودرو در شهر یکاترینبورگ روسیه پس از سقوط شوروی است که همچنین نویسنده کتاب‌های کمیک‌ نیز هست. درست قبل از شروع سال جدید، او و پسرش به آنفولانزا مبتلا می‌شوند. خانواده پتروف شروع به رنج بردن از توهمات سورئالیستی می‌کنند و مرز بین واقعیت و توهم شروع به ناپدید شدن می‌کند…

تابستان امسال را چگونه به پایان رساندم؛ فیلمی درام به کارگردانی الکسی پوپگربسکی است. یک ایستگاه قطبی واقع در منطقه دورافتاده از اقیانوس منجمد شمالی قرار دارد. سرگی هواشناسی کارکشته و پاول که به تازگی از کالج فارق التحصیل شده است ماهها را در یکی از پایگاههای تحقیقاتی گذرانده اند. پاول یک پیام رادیویی دریافت می کند و تلاش می کند در زمان مناسب آنرا به سرگی بگوید اما ترس و دروغ شرایط را تغییر می دهد…