If I Stay 2014

دوبله فارسی فیلم اگر بمانم
فیلم If I Stay 2014 به این سؤال مهم پاسخ می دهد که اگر فیلمنامه ی فیلم «حس ششم» توسط «نیکولاس اسپارک» نوشته می شد، فیلم چطور از کار در می آمد. مشخص است که اسپارک هیچ ربطی به این فیلم ندارد، فیلم بر اساس یک رمان محبوب برای گروه بالغین جوان نوشته ی «گیل فورمن» ساخته شده است، اما جوّ آن مشابه است. از عنصر ماوراء طبیعی که این اثر را از سایر رمان های احساسی مخصوص نوجوانان متمایز می کند، به خوبی استفاده نشده است. طرح اصلی داستان می توانست در چندین شکل متفاوت و جذاب دیگر به کار بسته شود، اما این اتفاق نیفتاده است. فیلم If I Stay 2014، وقتی مایه ی اصلی آن در نظر گرفته شود، شبیه به یک ماجرای دبیرستانی پیش پا افتاده است که نشان می دهد چطور آدم هایی متفاوت جذب هم می شوند. آنچه به فیلم جان می دهد و علاقه ی ما را حفظ می کند نه ساختار فلش بک فیلم و نه استفاده از حالت وهمی روح مانند، بلکه نقش آفرینی درخشان «کلوئی گریس مورتز» است.
فیلم If I Stay 2014 برای همان گروهی ساخته شده است که درام The Fault in Our Stars را که فیلمی بهتر و خالصانه بود، تحسین و تمجید کردند. آن فیلم هوشمندانه تر بود و بهتر نوشته شده بود و استحقاق اشک هایی را که با دیدن آن جاری می شد داشت.فیلم If I Stay 2014 از تماشاگران می خواهد موقع تماشای آن دستمال کاغذی همراه داشته باشند اما داستان آن به شکلی واضح دست کاری تر شده است و از تازگی و هوشمندی ای که نگذاشت The Fault in Our Stars به فیلمی افسرده کننده تبدیل شود، بی بهره است. با اینکه If I Stay سعی می کند در راستای حمایت از زندگی گام بردارد، بیشتر اثری ناامید کننده است زیرا بازگشت های مکرر فیلم به زمان حال نامعلوم و وحشت افزا بر روی همه چیز پرده ای تیره می کشد.
بازی همه ی اعضای گروه بازیگران قوی و تأثیرگذار است و همه ی آنها به خوبی در نقش های خود جای می گیرند. مورتس به شکلی ویژه خوب بازی می کند. او به میا حالتی انسانی و باورپذیر می دهد. اینکه ما عمیقاً با گرفتاری این شخصیت همذات پنداری می کنیم، همانقدری که مدیون فیلمنامه است، به مورتز هم بستگی دارد. مورتز در نقش روح، به شکلی مناسب گیج و گنگ است، اما او در صحنه های فلش بک که به هیجانات و دلشکستگی بعد از اولین عشق محکوم به شکست ش اشاره دارند، به زیبایی می درخشد. یکی دیگر از کسانی که بازی برجسته ای ارائه داده «استیسی کیچ» است، بازیگر کهنه کار سرسختی که در نقش پدربزرگ میا اغلب در پیش زمینه ی داستان باقی می ماند تا اینکه فیلمنامه به او این فرصت را می دهد که در کنار تخت میا دیالوگی تکان دهنده بیان کند.
یکی از کنجکاوی برانگیزترین جنبه های «اگر بمانم» روشی است که فیلم به طوری شدید مذهب و عالم روحانی را نادیده می گیرد. با استثناء در نظر گرفتن تصویر یک “نور سفید” نامشخص، این فیلم در هیچ جای خود به “خدا” (به عنوان یک وجودِ موجود) اشاره ای نمی کند. برای فیلمی که تا این حد به موضوع مرگ می پردازد، چنین حذف کردنی عجیب به نظر می رسد. من نمی دانم آیا این یکی از خصوصیات کتاب است یا خیر، اما به نظر می رسد شخصیتی که در برزخ گیر افتاده است بایستی درباره ی زندگی بعدی و قلمرو قدرتی که هستی او را کنترل می کند، کنجکاوی هایی داشته باشد. عدم تمایل فیلم برای پیش رفتن تا این حد وپرداختن به این موضوع، که شاید از این باور نشأت گرفته باشد که چنین چیزی برای گروه مخاطب هدف بیش از حد عمیق و هستی گرایانه خواهد بود، مهم ترین نقص آن است. «اگر بمانم» داستان احساسی قابل قبولی را به تماشا می گذارد اما در پرداختن به موضوعات مهم تر ضعیف و سطحی عمل می کند.